-
یکشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۸
-
22:16
فلکهاى ماه:
براى بیان حرکت ماه، چهار فلک ترسیم کرده اند:
۱- فلک جوزهر (جوزهر به معناى- گوزبه(همان گردو)- گردکان است، و به معناى گودال زهر همه گفته شده و به معناى جوزگره، «جوز» معرب «گوز» و گردو است که محل تلاقى و تقاطع آن با فلک دیگر چیزى شبیه به گره تصور مىشود.
جوزهر را «عقده» نیز مىگویند و چون کوکب از عقده بگذرد و به جانب شمال رود آن را «عقده الرأس» و مقابل آن را «عقده ذنب» تعبیر آوردند، و در بحث کسوف و خسوف خواهد آمد که ماه یا خورشید در عقده رأس یا عقده ذنب گرفته (منخسف، منکسف) خواهند شد.
۲- فلک مایل، منطقه این فلک از سطح منطقه البروج مایل و با حامل در یک سطح است.
۳- فلک حامل، و حرکت آن گرد مرکز زمین متشابه است چنان که حرکت مایل نیز گرد زمین یکنواخت است.
۴- تدویر، فلک جزئى و کوچکى است که به زمین، محیط نیست و حرکت آن گرد مرکز خودش یکنواخت است و کوکب را گرد مرکز خودش حرکت مىدهد، به تعبیر دیگر کوکب یک نوع گردش فنرى دارد و این غیر از گردش مدارى است. بنابراین: بر پایه زیج الغ بیک:
۱- بعد مرکز حامل از مرکز زمین ۱۰ درجه و ۲۳ دقیقه شعاعى است.
۲- حرکت مایل قمر در شبانهروزى ۱۱ درجه و ۹ دقیقه و ۷ ثانیه و ۴۳ ثالثه است.
۳- حرکت تدویرى آن هر شبانهروزى ۱۳ درجه و ۳ دقیقه و ۵۳ ثانیه
در صورتهاى بروج و ستارگان ایشان
ستارگان صورتهاى بروج و آنچه خارج است از صورتها و منسوب است بدیشان، سیصد و چهل و شش ستاره.
و از این سیصد و چهل و شش صورتهاى بروج فراهم آمده است همچنان از آن ستارگان صورتهای منازل هم بوجود آمده است
و چنان که هر صورتى را از صورتها بروج اثرى و حکمى پذیرد، همچنان هر صورتى را از صورتهاى منازل اثرى و حکمى عظیم میباشد و برای همین میان هر دو واجب است اثر و موثر هاشان ..
% buffered00:00
02:11
در منازل ماه
و آن بیست[۱] و هشت است و نامهاى ایشانI این است: شرطین، بطین، ثریّا، دبران، هقعه، هنعه، ذراع، نثره، طرفه،I جبهه، زبره، صرفه، عوا، سماک، غفر، زبانا، اکلیل، قلب،I شوله، نعایم، بلده، ذابح، بلع، سعود، اخبیه، مقدم، مؤخر،I رشا.
قمر هر روز در منزلى هست و زمانی هست که زیاده از یک روز در منزلى نمی ماند و و زمانی میشود بیشتر از یک منزل طی میکند . و موضع[۲] ماه در هر منزلى که باشد در اواسط روز نام آن منزل در جدول جداگانه بنهند به ازاى آن روز. و بعضى انتقال ماه از منزلى به منزلى در جدولى دیگر جداگانه قرار داده اند.
و چون فلک دوازده برج است و منازل بیست و هشت حصه
هر برجى ۲.۳ منزل باشد. و شمسِ هر منزلى که باز پس کند و از آنجا دور شود، آن منزل پیشI از طلوع آفتاب برآید.[۳] و چون ظاهر شود طلوع آن منزل در میان اتصالات کلى بنویسندI به ازاى آن و به وقت طلوع هر منزلى سقوط رقیب آن منزل بود. و آن منزل پانزدهم بود از آن منزل.
[۱] ( ۱).[ در حاشیه آمده است:] مثلًا شرطین دو کوکب اند بر طرف دو سر حمل.
و بطین تصغیر بطن است یعنى کوکبى است در زیر شکم حمل و ابتدا از اول حمل
به بُعد دوازده درجه و پنجاه و یک دقیقه
که مسافت اعتدال حرکت قمر است
در یک شبانه روز.
یعنى قمر گاه پانزده درجه مىرود و گاه یازده درجه و کمتر
و چون که قمر پى اعتبارات، رسیدن به آفتاب مثلًا از اول تا اول حمل به بیست و هفت شبانه روز و ثلثى مىشود به حسب سرعت و …؛
اصحاب این فن این لازم را به بیست و هشت منزل بخش کرده اند.
هر یکى را دوازده درجه و پنجاه و یک دقیقه داده اند پى اعتبارات سرعت و….؛
تا جمله منازل هم اندازه باشند؛
زیرا که چون درجه را به قسم کرده اند، هر قسمى درجه و دقیقه شود.
و حکما هر کوکبى از ثوابت که یافتند
مناسب صورت آن کوکب
نام آن منزلِ قمر کردند.
[۲] ( ۲).[ در حاشیه آمده است:] به ازاى آن روز و بعضى انتقال ماه از منزلى به منزلى در جدولى دیگر جداگانه بنهند.
[۳] ( ۳).[ در حاشیه آمده است:] زیرا که شرطین که اول حمل است چون آفتاب از او بگذرد و به بطین رسد که آخر حمل است که از شرق شرطین ظاهر شود که اول حمل است. پس آفتاب برآید که در آخر حمل است. تا دایماً منزل فوق الارض بود منزل تحت الارض چنانچه شش برج بالا و شش برج زیر باشد.
بُرج حَمَل (بره) (♈)، اولین برج فلکی ِ منطقه البروج است.
حمل، اولین برج [خانهٔ خورشید همراه با ماه و سیارات]، نواری ۳۰ درجه (۰–۳۰ درجه) موازات دایره البروج** است.
میانه برج حمل قوسی سی درجه از دایره البروج، متوسط خط سیر خورشید در فروردین ماه به مدت ۳۰روز و ۱۰ساعت و ۵۸دقیقه (۳۰٫۴۵۷روز) و نام دیگر این ماه در گاهشماری خورشیدی نیز میباشد. میانگین شبانهروز لحظه تحویل برج حمل ساعت صفر بامداد اول فروردین است.[۲] بعد ساعتی این قوس از برج حمل ۰ تا ۰۱:۴۹ (۰–۲۷٫۲۵ درجه) و میل آن ۰ تا ۱۱٬۴۷+درجه است.
دو هزار سال پیش این برج بیشتر از زمینه صورت فلکی حمل (بره) میگذشت و به همین نام باقی ماند؛ ولی امروزه بیشتر آن از زمینه صورت فلکی حوت (ماهی) میگذرد. خورشید ابتدا حدود ۲۶ درجه (یا روز) در صورت فلکی ماهی و سپس حدود ۴ درجه در صورت فلکی بره است.
خورشید در برج حَمَل؛ سکه جهانگیرشاه مغول
کلمهٔ حمل به معنی قوچ یا بره است
در فیلم زیر شما صورت فلکی حمل و برخی از ستارگان و خوشه ها و … در آن را میتوانید از طریق تلسکوپ آنلاین ناسا مشاهده فرمائید
منازل در برجهای حمل و ثور و جوزا
۱- شَرطِین: از ابتدای برج حمل است تا ۱۲ درجه و ۱۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه از حمل.
۲- بَطِین: از انتهای شرطین است تا ۲۵ درجه ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه از حمل.
۳- ثُریا: از انتهای بطین است تا ۸ درجه و ۳۴ دقیقه و ۲ ثانیه از برج ثور.
۴- دُبران: از انتهای ثریا است تا ۲۱ درجه و ۴۵ دقیقه و ۴۴ ثانیه از ثور.
۵- هُقعه: از انتهای دبران است تا ۴ درجه و ۱۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه از برج جوزا.
۶- هُنعه: از انتهای هقعهاست تا ۱۷ درجه و ۸ دقیقه و ۳۶ ثانیه از جوزا.
۷- ذِراع: از انتهای هنعهاست تا انتهای برج جوزا.
منازل در برجهای سرطان و اسد و سنبله
۸- نُثره: از ابتدای برج سرطان است تا ۱۲ درجه و ۱۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه از سرطان.
۹- طُرفه: از انتهای نثرهاست تا ۲۵ درجه و ۴۴ دقیقه و ۵۱ ثانیه از سرطان.
۱۰- جِبهه: از انتهای طرفهاست تا ۸ درجه و ۴۴ دقیقه و ۱۸ ثانیه از برج اسد.
۱۱- زِبره: از انتهای جبههاست تا ۲۱ درجه و ۱۵ دقیقه و ۴۴ ثانیه از اسد.
۱۲- صَرفه: از انتهای زبرهاست تا ۴ درجه و ۱۷ دقیقه و ۶ ثانیه از برج سنبله.
۱۳- عَواد: از انتهای صرفهاست تا ۱۷ درجه و ۸ دقیقه و ۳۶ ثانیه از سنبله.
۱۴- سَماک: از انتهای عواد است تا انتهای (۳۰درجه) برج سنبله.
منازل در برجهای میزان و عقرب و قوس
۱۵- غِفِر: از ابتدای برج میزان است تا ۱۲ درجه و ۵۱ دقیقه و ۲۶ ثانیه از میزان.
۱۶- زَبانی: از انتهای غفر است تا ۲۵ درجه و ۴۲ دقیقه و ۵۲ ثانیه از میزان.
۱۷- اَکلیل: از انتهای زبانی است تا ۸ درجه و ۲۸ دقیقه و ۲ ثانیه از برج عقرب.
۱۸- قَلب: از انتهای اکلیل است تا ۲۱ درجه و ۲۵ دقیقه و ۴۴ ثانیه از عقرب.
۱۹- شوله: از انتهای قلب است تا ۴ درجه و ۲۷ دقیقه و ۱۰ ثانیه از برج قوس.
۲۰- نَعایِم: از انتهای شولهاست تا ۱۷ درجه و ۸ دقیقه و ۳۶ ثانیه از قوس.
۲۱- بَلَده: از انتهای نعایم است تا انتهای (۳۰درجه) برج قوس.
منازل در برجهای جدی و دلو و حوت
۲۲- سَعد الذابِح: از ابتدای برج جدی است تا ۱۲ درجه و ۵۱ دقیقه و ۳۶ ثانیه از جدی.
۲۳- سَعد البَلع: از انتهای الذابح است تا ۲۵ درجه و ۴۲ دقیقه و ۵۲ ثانیه از جدی.
۲۴- سَعد السُعود: از انتهای سعد البلع است تا ۸ درجه و ۳۴ دقیقه و ۲۸ ثانیه از برج دلو.
۲۵- الاخبیه: از انتهای سعد السعود است تا ۲۱ درجه و ۲۵ دقیقه و ۴۴ ثانیه از دلو.
۲۶- فَرَغُ المُقَدَم: از انتهای الاخبیهاست تا ۴ درجه و ۱۷ دقیقه و ۱۰ ثانیه از برج حوت.
۲۷- فَرَغُ المُؤَخِر: از انتهای فرغ المقدم است تا ۱۷ درجه و ۸ دقیقه و ۲۸ ثانیه از حوت.
۲۸- رشاء یا بَطنِ الحوت: از انتهای فرغ الموخر است تا انتهای (۳۰درجه) برج حوت.
شرطین]
و چنانک برجها را از ستارگان ثابته صورتها کردند، همچنان از کواکب ثابته مر منازل قمر را نشانها کردند. و چنانک از پس نقطه اعتدال ربیعى نخستین برج حمل است
همچنان نخستین منزل شرطین است [۱]. و نشان او دو ستاره روشن بر پهنا نهاده از شمال سوى جنوب، میان ایشان دورى چند بازى است. و با آنکه سوى جنوب گرایندهتر است ستارهایست سیم خردترین. و این شرطین بر سر و گاه حمل است، وزین جهت او را نطح نام کردند.
[۱] ( ۱)- مشهور بتحریک صحیح است از شرط بمعنى نشان و علامت. و بعضى بضمّ اوّل و سکون دوم خواندهاند ماخوذ از شرطه بمعنى یزک سپاه.
منزل شرطین بنابر معروف دو ستاره است بر دو شاخ شمالى و جنوبى حمل. و پهلوى شاخ جنوبى ستارهایست کوچک و مجموع آنسه کوکب را اشراط و نطح خوانند. و بعضى گویند که شرطین کوکب شاخ شمالى است با کوکب خارج صورت پهلوى آن که آنرا بتنهائى ناطح خوانند.
و آنها را با کوکب قرن جنوبى اشراط گویند. رجوع شود بصور عبد الرّحمن.
بخش های مربوطه از نسخه خطی اصل کتاب صورالکواکب
برای دیدن کتاب کامل کلیک کن
% buffered00:00
14:56
بطین: سه ستاره تاریک خرد است از قدر پنجم بر شکل مثلثى
حاد الزّوایا بر هر دو ران حمل و بعضى گویند بر دنبه حمل و میان او و شرطین مقدار نیزه است و ما گاه گاه بر او بگذرد و او راI بپوشاند و بعضى گفته اند ماهتاب را او مىپوشاند.
و نام منزل دوم بطین، و سه ستاره است خرد بر نهاد مثلّثى. و جایگاهشان از صورت حمل دنبه است. و معنى بطین شکمک بود، زیراک چون او را بشکم ماهى قیاس کردند آن بزرگ بود و این خرد.
شُرَطَین، منزل اول بود و علامتI آن دوستاره است روشن بر دو شاخ حمل از اوسط قدر ثالث. و بُعد ایشان از یکدیگرI یک ذراع بود و به قرب احدهما ستارهاى است، تاریک. و بعضى از غرب آن را داخل دانند و هر سه راI اشراط خوانند. و صورت ایشان بر این نهج است:. و شُرط به ضم شین معجمه و فتحI راى مهمله در لغت به معنى علامت است.
بُطَین، منزل دوم بود و علامت آن سه ستاره استI از اوسط قدر رابع بر شکل مثلثى خرد[۱] در این صورت و گویند که موقع او بطنI حمل است مشابه ستاره [اى] که بر بطن حوت است. لیکن چون اصغر است از بطن الحوت آن راI تصغیر کرده بطین نامیده اند.
% buffered00:00
01:14
بیشتر بدانید
هند و عرب راI اعتقادى عظیم است در منازل قمر از جهت تغیر هوا، خاصه به سبب باد و باران.I و حال تغیر هوا از منازل قمر بر سه وجه نگرند؛ اول از مزاج منازل
دوم از رباط منازل و سیوم از سعد و نحس منازل. اما مزاج منازلI بر سه گونه است: تر و خشک و میانه. و منازل تر یازده است؛I // ا دبران،// ب ذراع،// ج جبهه،// د صرفه،// ه غفر،// و زبانى،// زI قلب،// ح شوله،// ط ذابح،// ى مقدم،// یا مؤخر.
و خشک هشت است؛I // ا بطین،// ب هنعه،// ج صرفه،// د اکلیل،// ه بلده،// و سعود،// ز اخبیه،I // ح رشاء.
و میانه نه است؛// ا شرطین،// ب ثریا،// ج هقعه،// د نثره،// هI زبره،// و عوا،// ز سماک،// ح نعایم،// ط بلع. و نزد عرب ثریا و سماک وI شرطین ترند و ثریا را در غایت ترى دارند و اثر مزاج منازلI در تغیر هوا چون اثر مزاج بروج است لکن در مزاج بروج، خلافI اندک است و در مزاج منازل، خلاف بسیار است.
و اما رباطات منازلI به منزلت مثلثات بروج است براى آنکه هر رباطى جمله است از منازلI چنان که هر مثلثه جمله است از بروج، لکن آن جمله بروج در قسمت راست استI سه گان سه گان و این جمله منازل بر قسمتى متفاوت است. و این رباطاتI را هندوان، جفر خوانند. و جفر نزد هندوان بسیار است بدان سببI که براى هر حاجتى جفرى وضع کردند چنان که براى ترى و خشکىI سال جفرى نهادند و براى نصرت و هزیمت حرب جفرى نهادندI و براى صحت و موت و مرض جفرى نهادند. و گمان آن است که این جفرها
به منزلت وفق اعداد است که هر یکى براى حاجتى به کار دارند اماI جفر ترى و خشکى سال به شش رباط قایم است. و رباط اول ششI منزل است؛ شرطین و طرفه و جبهه، قلب و شوله و مقدم و در رباطI دوم هفت؛ بطین و نثره و اکلیل و نعایم و اخبیه و زبره و مؤخر و درI سیوم پنج؛ ثریا و ذراع و صرفه و زبانا و بلده و در چهارم شش؛I دبران و هقعه و عوا و غفر و ذابح و سعود و در پنجم دو؛ هنعه و بلعI و در ششم هم دو؛ سماک و رشا.
و بدان که منزلهاى هر رباطى ناظر استI بر یکدیگر، چنان که برجهاى مثلثه و از این جهت اثر رباط اثر نظر است براىI آنکه هرگاه که قمر در منزلى باشد از رباطى و کوکبى در منزل دیگر باشد همI از آن رباط هر دو به یکدیگر ناظر باشند نزد هند چنان که اگر کوکبىI در یک برج مثلثه باشد و کوکبى دیگر در برج دیگر از آن مثلثه با یکدیگرI ناظر باشند نزد هند چنان که اگر کوکبى. و بدین سبب اگر قمر در منزلىI تر باشد از رباطى و شمس در دیگرى باشد هم تر و هم از آن رباط،I دلیل باران بود؛ براى آنکه بودن ایشان در آن یک رباط بر آنI صفت به منزلت اجتماع ایشان است در برج تر.
و اما سعد و نحس منازلI بر مزاج موضع منازل است نه بر مزاج کواکب منازل، بدین سبب منزلI دبران را سعد شمردند و اگر چه کوکبى نحس است. و این دلیلى روشن است
که مدار منازل بر مواضع است نه بر کواکب چون مدار بروج. و اگرI بر کواکب بودى بایستى که طلوع و غروب منازل متفاوت بودى؛I چون طلوع و غروب کواکب به سبب تفاوت عرض هر یک.
و منازلI سعد شانزده است؛ بطین و ثریا و دبران و نثره و طرفه وI سماک و غفر و زبانا و اکلیل و قلب و نعایم و بلده و ذابح و بلع وI سعود و مقدم. و منازل نحس ده است؛ شرطین و هقعه و هنعه و جبههI و زبره و صرفه و عوا و شوله و موخر و رشا. و دو منزل است میان سعدI و نحس؛ یکى ذراع و دیگر اخبیه. و اثر نحس در تغیر مزاج هوا بیشتر استI از اثر سعد و براى این سبب است که چون قمر در منزلى تر باشدI و منحوس گردد به زحل یا مریخ یا اجتماع، باران بارد قوى و اگر مسعودI گردد به مشترى نبارد یا اندک بارد.
و حکم هندوان در منازلI قمر این است که چون قمر در منزلى آید مزاج منزل بنگرند و مزاج اتصالI قمر در آن منزل به کواکب و مزاج کواکبى که با قمر در یک رباطI باشند، اگر هر سه مزاج موافق یکدیگر باشند حکم آن مزاج ازI عنصر ظاهر گردد به قوت و اگر دو مزاج موافق یکدیگر باشند حکمI کن که مزاج آن عنصر ظاهر گردد نه به قوت و اگر هر سه مخالف یکدیگرI باشند رجوع کن به جزو اجتماعى یا استقبالى یا تربیعى که پیش از وى
بوده است، براى آنکه جزو اجتماع را در برانگیختن مزاج منزل اثرI قوى است پس جزو استقبال را پس جزو تربیع راست و پس جزوI تربیع چپ. و بنگر که آن جزو در کدام منزل است آن گاه حکم کن برI مزاج آن منزل. و قوىتر جزوهاى اجتماع جزو اجتماعى است که مقدمI باشد بر طالع سال براى آنکه حکم کلى سال از طالع آن اجتماع نگرندI و مزاج آن منزل و پس از آن جزو اجتماع است که مقدم باشدI بر رسیدن آفتاب به بیست درجه عقرب براى آنکه از بیست درجهI عقرب تا بیست درجه ثور مدت باران است.
و حکم عرب در منازلI قمر آن است که طلوع منازل نگاه دارند و آن را … خوانند اگر در منزل ترI برآید حکم باران کنند واگر خشک برآید حکم خشکى و اگر میانه برI آید حکم میانه. و میان عرب و هند مزاج منازل قمر خلافى عظیم است؛I چنان که عرب ثریا را در غایت ترى دارند و هند ثریا را میانه مىشمرند.I همچنان که در صورت منازل میان هر دو بسیار خلاف است و اعتماد عرب برI صورت منازل است از کواکب نه بر مواضع وى از بروج و خلافI عدد معلوم است.
کفایه التعلیم فی صناعه التنجیم، ص: ۳۱۴
درباب علم حروف و ارتباط دقیق حروف و علامات و ارقام مابین منازل ماه و .....
نظره هایی که میان کواکب واقع میشوند پنج مورد هستند:
چون دو کوکب در یک برج و یک درجه و یک دقیقه جمع شود آن را قرانI [و] مقارنه خوانند؛ و چون شصت درجه بعد واقع شود یعنىI دو برج آن را تسدیس خوانند؛ و چون نود درجه بعد واقع شود
یعنى سه برج، آن را تربیع خوانند؛ و چون صد و بیست درجه بعد واقعI شود یعنى چهار برج، آن را تثلیث خوانند؛ و چون صد و هشتادI درجه بعد واقع شود یعنى شش برج، آن را مقابله خوانند. و ارقامI ایشان این است: ه، قران مقارنه؛ س، تسدیس؛ ع، تربیع؛ ث،I تثلیث؛ له، مقابله. و این نظرات مذکوره با بعضى دیگر که مذکورI خواهد شد در این صفحه دست راست در فوق جدولها جدولI وسیعى وضع کنند براى این نظرات در برابر هر روز نوشتهI شود و آن را جدول اتصالات کلى گویند. و هر روز که ماه نوI شود در برابر آن روز در این جدول، نام آن ماه بنویسند به لونI سرخى. و دیگر نظراتى که در این جدول نویسند تناظر باشدI و این بر دو قسم است: یکى مطلعى و اگر دو کوکب در طرفین نکته اعتدال واقع شوند که بعد هر یک از آن کواکب از سر نکته اعتدالI مساوى باشد که آن اوّل حمل و اوّل میزان گویند میان این دوI کوکب تناظر مطلعى است و رقم آن این است: طع. و دیگر بومىI و زمانى اگر دو کوکب در طرفین نکته انقلاب واقع شوند که بعدI هر یک تا سر نکته انقلاب مساوى باشد که آن اوّل سرطانI و اوّل جدى باشد گویند میان این دو کوکب تناظر یومىI یا زمانى است. و در بعضى از تقاویم علامت تناظر، ط باشد و یوم، مI باشد و در بعضى تقاویم، متصل و رقم آن این است؛ طم.I
و دیگر شرف و هبوط کواکب است به لون سرخى نوشته شود.I و رقم هبوط، ط باشد و رقم شرف، ف باشد. و لام، علامتI اوّل باشد و ر، علامت آخر باشد.
و دیگر رجعت و استقامت و مقیم کواکب است. اگر کوکب روز به روز درجه و دقیقه او زیاد شودI آن را مستقیم گویند و رقم آن این است؛ مت. و اگر چند روز برقرارI باشد مقیم گویند و رقم آن این است؛ قیمه. و اگر روز به روز کم شودI آن را راجع گویند و رقم آن این است؛ عت.
و دیگر انتکاث کوکب است؛I اگر دو کوکب یکى از نظرهاى پنجگانه به هم رساند و دیگرى رجعت کندI و آن نظر برطرف شود آن را انتکاث خوانند و رقم آن این است،I کاث. دیگر اگر کوکبى رجعت کند در آخر برج، داخل شود آن را عکسI خوانند و رقم آن، عک باشد. و دیگر تحویل کوکب از برجى به برجىI و رقم آن، یل باشد. و دیگر ظهور و خفاى کوکب از جانب مشرقI یا مغرب و رقم آن، ظ باشد. و رقم خفا، خ باشد و رقم مشرق ق باشد و رقم مغرب ب باشد. و مقارنه کواکب با رأسI و ذنب و کید آن را مجاسده گویند و رقم آن، م باشد با ع باشد
مثلًا مجاسده عطارد با رأس دمعس دمعب دمعد و مقارنهI شمس با کواکب وراى قمر احتراق آن کوکب گویند و رقم آن،I ق باشد و مقارنه قمر با شمس، اجتماع خوانند و رقم آن، عI باشد. و دیگر چیزهایى که در این جدول نوشته شود، اوج و حضیضI کوکب باشد و رقم اوج، ج باشد و رقم حضیض، حض باشد. و درI بعضى از تقاویم، اوج و حضیض عطارد در فلک مُدیر و حامل بنویسندI و رقم مدیر، م باشد و رقم حامل، ل باشد. و دیگر چیزهائى که به لونI سرخى نوشته شود آن شرف کواکب است و تحویل شمس است وI طلوع منازل است و نام ماهها هر جا که نوشته شود، هبوط کواکب استI و در بعضى از تقاویم، اوج و حضیض شمس است و در بعضى از تقاویمI فوق این جدول، اتصالات جدولى بکشند براى کفّ الخضیب و آن رسیدن کوکبى است به نصف النّهار. و در آن وقت زیارتى واقعI شده به خصوصه و طلب حاجات و در آن سه رقم نوشته شود؛I اوّل براى ساعات، دویّم براى دقیقه ساعات، سیّم براى روزI یا شب و در بعضى تقویم صبح شفق نوشته شود.- و اللّه أعلم-I
و دیگر در صفحه دست چپ اوّل که جدولى باریک وضع کنند از براىI ایّام و ماه عربى و بعد از آن جدولى وسیع وضع کنند براى انتقالI قمر از برجى به برجى و در برابر هر روز که انتقال کند در آن ساعتI و دقیقه. و به سه رقم نوشته شود: اوّل، رقم ساعت؛ دویّم، رقمI دقیقه ساعت؛ سیم، رقم روز یا شب و رقم روز در این صفحه، رI باشد به خلاف صفحه دست راست که علامت روز، م بودI و علامت شب، ل باشد. امّا اگر علامت روز باشد در همان روز خوانده شود اگر علامت شب باشد شب بعد خوانده شود.I
و بعد از این جدول باریکى وضع کنند براى بروج، در برابر هر روزI که قمر در آن برج باشد علامت آن برج نوشته شود. بعد از آنI شش جدول بر کشند براى کواکب مگر قمر چون که این صفحه تعلق به قمرI دارد، از این جهت نام قمر نیاورند و آغاز به شمس کنند پس به زحلI پس به مشترى پس به مریخ پس به زهره پس به عطارد و در برابر هر روزI نظرى که واقع شود میان قمر با کواکب دیگر نوشته شود به لون سیاهىI مگر مجاسده قمر با رأس و یا ذنب یا کید که اینها به لون دیگر نوشته شودI و شکل و رأس و ذنب این است:.
و دیگر حالات خود قمر است و آن رسیدن او است به درجه شرفI یا رسیدن او است به درجه هبوط یا رسیدن او است به طریقه محترقهI که آن اوّل درجه هبوط شمس است؛ یا رسیدن قمر است به طریقه نیّرهI که آن اوّل درجه شرف شمس است یا مجاسده قمر است یا رأسI یا با ذنب یا با کید. و رقم هبوط، ط و رقم طریقه محترقه، قه و رقم طریقه نیّره،I ه و رقم شرف، ف باشد و رقم رأس، س باشد و رقم ذنب،I نب و رقم کید، ید باشد. یا رسیدن قمر است از تحت الشعاعI شمس که آن پیش از اجتماع است به دوازده درجه و رقم آن، تع باشد.I و یا رسیدن قمر است از خروج شعاع شمس و آن بعد از اجتماع استI به دوازده درجه و رقم آن، خع باشد.
و بعد از این شش جدول، جدولI باریکى وضع کنند براى ماه تxx ه و در بعضى از تقاویم بعد از این جدول جدولى وضع کنند براى سهم و بعد از این جدول، جدولى وI وضع کنند براى منازل و این بیست [و] هشت منزل است و نامهاىI منازل این است: ۱- شرطین ۲- بطین ۳- ثُریّا ۴- دبران ۵- هقعه ۶I – هنعه ۷- زراع ۸- نثره ۹- طرفه ۱۰- جبهه ۱۱- زبره ۱۲- صرفه ۱۳- عوا ۱۴I – سماک ۱۵- غفر ۱۶- زبانا ۱۷- اکلیل ۱۸- قلب ۱۹- شوله ۲۰- نعایم ۲۱I – بلده ۲۲- ذابح ۲۳- بلع ۲۴- سعود ۲۵- اخبیه ۲۶- مقدم ۲۷- مؤخرI ۲۸- رشا. و در هر روزى قمر در منزلى مىباشد و بعضى از اینI منازل سعد مىباشند و بعضى نحس؛ کما قال الشاعر:I /! از منازل که در این چرخ بر این دارد جا/ آنچه نحس است همین استI که گفتم حاشاک/ شوله و اخبیه و صرفه، طرفه، دبران/ ذابح، بلدهI و اکلیل، زبانا و سماک!/
مادامى که قمر بر این منازلها باشد باید که
از همه مُهمّات احتراز گردد.
و بعد از این جدول، جدولى برکشندI براى ماه فرسیّه و بعد از این جدول، جدولى وسیعى برکشند براىI بست و هر چند روز ساعات و دقایقى باشد که بسیار نحس بود وI چون آن ساعات درآید باید که از همه مهمّات احتراز کرد. اوّلI الى آخر، دوازده ساعت طول خواهد کشید و در این جدول، سه رقم نوشتهI شود: اوّل براى ساعت، دویّم براى دقیقه ساعت، سیّم براى روز یا شبI در برابر هر روز که این ساعت در آید. و بعد از این، جدولى وضعI کنند براى توقیعات و بعضى امورات عظیمه که گذشته مىشود، در آنجاI نوشته مىشود. و بعد از این، جدولى برکشند براى صبح شفق یا کفّI الخضیب. امّا در این نظرات پنجگانه، تثلیث و تسدیس، نظر دوستىاندI و تربیع و مقابله، نظر دشمنىاند و قران یا سعد، سعد باشد و یا نحس نحس باشد امّا تثلیث و تسدیس با نحس که آن زحل و مرّیخاند چندانI خوب نباشند و تربیع و مقابله را با سعدان که مشترى و زهرهI باشند، چندان بد نباشند. و قران قمر با شمس را اجتماع خوانندI و در بعض تقویم، رقم آن ع باشد و در بعضى، ه باشد. و مقابلI ایشان را استقبال خوانند و رقم آن، ل باشد.
مرشدالعالمین