-
یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۸
-
5:42
تعریف صناعت که پیش نیازی برای تعریف کلیت علم است
قطب الدين شيرازى كه يكى از دانشمندان معروف قديم ايران است شرحى بر قانون ابن سينا نوشته، و در آنجا كلمه (صناعت) را چنين تعريف كرده است:
«صناعت ملكه ايست در نفس كه باندازه اطلاع و بصيرتى كه شخص از موضوع مورد نظر دارد، هروقت اراده كند او را بانجام آن موضوع قادر مى سازد. اين ملكه يا بواسطه تمرين در عمل حاصل مىشود، كه در عرف عام آن را صناعت يا صنعت نامند، و يا بوسيله استدلال و تعقل حاصل مىگردد كه آن را (علم) نامند. علم هم بر دو گونه است: نظرى و عملى. علوم نظرى شامل ادبيات و منطق و رياضيات مىشود، و علوم عملى شامل مكانيك و خياطى و ساير كارهاى دستى مىباشد. علم طب در عين حال از علوم نظرى و عملى تشكيل يافته است.»
پس كلمه صناعت اعم است، و شامل كليه علوم و فنون مىشود، اين كلمه كه بزبان فرانسه آن راArt گويند، هنوز بمعناى حقيقى خود در كتابها و عرف عام اروپائى بكار مىرود چنانكه:
Arts liberaux بمعناى صنايع عقلانى (فكرى- دماغى- روحانى)
Arts Mecaniques بمعناى صنايع يدى (دستى):
Beaux -arts بمعناى صنايع ظريفه:
Arts d'Argment بمعناى موسيقى و رقص و غيره:
Art medical بمعناى صناعت يا علم طب مىباشد.
وFrederic Berard گفته است: طب را اگر از نظر فردى مورد ملاحظه قرار دهيم صناعتى است كه گاهى درمانبخش است، غالبا تسكين مىدهد و هميشه تسلىبخش مىباشد.
»La Medecine considere au point de vue individuel est un art qui guerit quelquefois, soulage souvent, console toujours, a dit notre Frederic Berard«
«نقل از دائرة المعارف علوم طبى جلد 57 صفحه 622»